ولادت امام حسن (علیه السلام)

ای دل از این نداری خود دست برندار
 از چشم نو بهاری خود دست برندار
 یعنی ز وضع جاری خود دست برندار
 از حسن هم جواری خود دست برندار

 ***********

 هر لحظه فرصت نفحاتی دوباره هست
 وقتی کریم هست یقین کن که چاره هست

  گفتم بیایم از نفست زیر و رو شوم

 دنبال نان سفرۀ تو کو به کو شوم

 مثل نسیم با کرمت روبرو شوم

 من هم به لطف عام تو با آبرو شوم

  دیدم ته صفوفِ گداها نشسته ام

 یک کوچه مانده آخر دنیا نشسته ام

 

 پر می کشند با پر و بالت نسیم ها

 تا آن سوی بلندی قد حریم ها

 خواهش بهانه ای ست که از آن قدیم ها

 افتاده در نگاه همه یا کریم ها

 

 دست مرا بگیر مرا یک ستاره نیست

 «در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست»

 

«یک» خواستم، عطای تو چندین برابر است

 لطف کم تو از سر دنیا فراتر است

 اصلا کلید باغ بهشتی بر این در است

 «از هر زبان که می شنوم نامکرر است»

  یک قصه بیش نیست که ما سر سپرده ایم

 هر نان تازه را سر این سفره خورده ایم  

 

 تو می رسی و غنچهٔ لبخند می رسد

 اردیبهشت در تب اسفند می رسد

 در خانۀ ولیّ خدا قند می رسد

 زیباترین نتیجۀ پیوند می رسد

 

 قدری بخند دور و بر تو حبیب هست

 «در غنچه ای هنوز و صدت عندلیب هست»

 

 تو نور پر فروغ محلات خوب ها

 آیینۀ بهاری آیات خوب ها

 یعنی شروع سلسله سادات خوب ها

 ماهی میان ماه مناجات خوب ها

  وقت نماز آمده در انتظار تو

 ای ما فدای آن بدن لرزه دار تو!

 تو بر فراز کوه کرم ایستاده ای

 شاهی به روی خاک ولی سر نهاده ای

 با این همه شبیه نفس صاف و ساده ای

 حاجی عشق می شوی اما پیاده ای

   چشم عنایت از همه سو دوختی به ما

  راهِ چگونه زیستن آموختی به ما

 

 جولان تیغ دست تو بیداد می کند

 یک لشگر از قیام تو فریاد می کند

 کشته کنار داغ جمل باد می کند

 دل را طنین «یا حسن» آباد می کند

  طوفان تیغ را به تماشا گذاشتی

 بر عرشِ افتخار و شرف پا گذاشتی

 

  بغض کبود یاس خدا در گلو شکست

 حق در سکوت بود و صدا در گلو شکست

 آن گریه های عقده گشا در گلو شکست

 تصویر تلخ خاطره ها در گلو شکست

 

 آری عصای مادر آیینه ها شدی

 پاره جگر! تو هم جگر داغ ما شدی

 

از ناله های پر غم مادر که بگذریم

 از کوچه و شقایق پرپر که بگذریم

 از لحظه های پشت همان در که بگذریم

 از غربت شبانۀ حیدر که بگذریم

 

 از تو غروب کرب و بلا می توان شنید

 «لا یوم کَیومَکَ» را می توان شنید

 علیرضا لک



موضوعات مرتبط: امام حسن(ع) - ولادت،مدح

برچسب‌ها: شعر ولادت امام حسنامام حسنمهدی وحیدی
[ 13 / 5 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

ولادت امام حسن (علیه السلام)

چه سفره اي ، چه كرم خانه اي ، چه مهماني
چه ميزباني و چه روزي ِ فراواني

 چه ازدحام عجيبي يقينا آقا نيست…
…گدايي درِ اين خانه كار آساني

 دخيل دست كريمت شده ست ميكائيل
فقط نه اينكه تو روزي دهِ هر انساني

 به رازقيّت تو ميخورم قسم كه تورا
رها نمي كنم آني و كمتر از آني

 هر آينه دل من چون كوير مي خشكد
بدون لطف تويي كه جناب باراني

 بيا و بر دلم امروز يك دقيقه ببار
بيا و با نَفَست بويي از بهشت بيار

من و هواي تو و شوق نوكري كردن
تو و حوالي دنيا و سروري كردن

دلم اسير تو شد ، چشم هاي معصومت
چه خوب ياد گرفته است دلبري كردن

من عادتي شده ام ، عادتي اين اطراف
من و فراز بقيعت كبوتري كردن

 هميشه روزي من را تو داده اي ؛ننگ ست...
....كنار سفره ي تو ميل ديگري كردن

كريم شهر مدينه چقدر مي آيد
به دست هاي شما ذره پروري كردن

مرا كه ذره ي ناچيزتر ز ناچيزم
بيا و پرورشم ده كه دست آوريزم

 به غير وصله ي نعلين يا عباي تو نيست
و جز گليم پر از نور زير پاي تو نيست

كرم نما ، به من سائلت هم احسان كن
كه تكيه گاه دلم غير دست هاي تو نيست

شروع مي شوي از انتهاي آقايي
تويي كه نوكري شيعه جز براي تو نيست

 كسي كه از همه در آخرت فقير تر است
همان كسي ست كه در اين سرا گداي تو نيست

 چقدر بي كس و تنهاست آنكه در دنيا
هميشه با تو غريبه ست و آشناي تو نيست

 مرا گداي خودت كرده اي خدا را شكر
و آشناي خودت كرده اي خدا را شكر

 

مسعود يوسف پور



موضوعات مرتبط: امام حسن(ع) - ولادت،مدح

برچسب‌ها: شعر ولادت امام حسنامام حسنمهدی وحیدی
[ 12 / 5 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 62 صفحه بعد